شعر مادر
امشب انگار، دگر زندگی ام باور نیست / کس به جز غصه در این خانه مرا یاور نیست
سوختم در طلب دست نوازشگر و لیک / دو صد افسوس که دیگر به برم مادر نیست
بی گل روی تو مادر دو جهان ویران باد / که به جز اشک زلالت به جهان گوهر نیست
ساقی و میکده و جام و قدح جمله تویی / ورنه انگار شرابی به کف ساغر نیست
پیر میخانه چه خوش گفت که در محفل عشق / آنکه مادر نپرستیده کم از کافر نیست
آنچنان داغ فراقت به دلم آتش زد / که ز جسمم اثری از رد خاکستر نیست
آسمان شبم از نور رخت روشن بود / شب تاریک مرا بی تو یکی اختر نیست
رسم و آیین جهان گر همه تقدیر و قضاست / شکوه ای از ستم این فلک اخضر نیست
مادرم رفت و نگاهش به دلم برجا ماند / به غریبی نگاهش نگهی دیگر نیست
"وارث" از دوری مادر شب و روزش به عزاست / مرهمی بر دل غمدیده از این بهتر نیست
اشعار بيشتر در ادامه مطلب.....
تاریخ: یک شنبه 4 دی 1390برچسب:شعر مادر,,
ارسال توسط فاطیما
آخرین مطالب